حالت سیاه
02-05-2024
Logo
خطبه‌ی رادیویی (14) : خ1 - مسجد اقصى، خ2 – شهر قدس.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 
خطبه‌ی نخست:

مقدمه:

سپاس خداوندی که با یاری خود اسلام را عزت می‌دهد. با قدرتش شرک را خوار می‌کند. با امرش امور را سامان می‌بخشد. با شکرش نعمت‌ها را استمرار می‌بخشد. با مکرش کافران را به استدراج می‌کشاند. با عدالت خود روزگار را دست به دست می‌گرداند و با لطف خود سرانجام را برای پرهیزگاران قرار داده است و دین خود را بر تمام ادیان آشکار نموده است.
بر بندگان خود سیطره دارد پس کسی مانع او نیست. بر آفریدگانش نمایان است پس کسی با او رقابت و منازعه نمی‌کند. هر چه خواهد امر می‌کند و کسی را یارای بازگرداندن دستورش نیست. هر چه خواهد حکم می‌کند و کسی توان مقابله با او ندارد.
و گواهی می‌دهم که تنها خداوند معبود قابل ستایش است و همتایی ندارد. یگانه‌ی بی نیاز، نه زاییده و نه زاده شده است و همتا و مانندی ندارد و گواهی می‌دهم که سیدنا محمد بنده و فرستاده‌ی او است. از همه والاتر و محبوب پروردگار و سید و امام مربیان و امام مجاهدان و پیامبر رحمت برای جهانیان.
بار خدایا درود و سلام بر پیامبرمان محمد و خاندان و یاران او بفرست که امانت داران دعوت و رهبران رسالت او هستند. و از ما و آنان خشنود باش ای پروردگار جهانیان.
بندگان خدا شما و خودم را به پرهیزگاری سفارش می‌کنم و شما را به فرمانبرداری از او تشویق می‌نمایم و به خوبی سخن آغاز می‌کنم.

اسلم برترین ساختار برای انسان:

اسلام والاترین نظام برای انسان است. چه فردی و چه اجتماعی. به جسم او اهمیت می‌دهد. به روح او توجه می‌کند. به دنیایش می‌نگرد و به آخرتش نیز عنایت دارد. چه در صلح و چه در جنگ و حق او را می‌گیرد و حق غیر او را نیز عطا می‌کند. مسلمان اگر دنیایش را برای آخرتش رها کند و یا آخرتش را برای دنیایش رها کند مسلمان نیست مگر آن که هر دو را با هم داشته باشد؛ چرا که اولی مرکبی برای دومی است.
اسلام رسالت انسان است. برنامه‌ی وی در تمام زمینه‌های زندگی است. در تمام عرصه‌های فعالیت‌های انسانی. اسلام در تمام زمینه‌ها و ابعاد زندگی یک دیدگاه دارد. این دیدگاه در اقرار و تأیید یا در تصحیح و تعدیل، یا در اتمام و تکمیل، در تغییر یا تبدیل نمود می‌یابد. با ارشاد و توجیه، یا با تشریع و قانون گذاری وارد می‌شود. گاهی راه پند نیک را در پیش می‌گیرد گاهی هم سبک مجازات بازدارنده را در پیش می‌گیرد. هر چیزی سر جای خودش می‌باشد.

1- هدف از زندگی خشنودی خداوند متعال است:

هدف نهایی و اصلی رسیدن به خشنودی خداوند است. زیرا خشنودی خداوند بهای ارتباط نیک با او است و ارتباط نیک با او دلیل خوشبختی ابدی در تقرب وی است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلَاقِيهِ ﴾
(اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد)

[انشقاق: 6 ]

در اسلام هدف‌هایی است. هدف‌های دیگر انسانی و اجتماعی نیز وجود دارد اما پس از تأمل در آن مشخص می‌شود که این اهداف همه در خدمت هدف بزرگ‌تر یعنی خشنودی خداوند و پاداش نیک او است. این هدف بزرگترین هدف است.
در اسلام تشریع و معاملات وجود دارد اما هدف از آن تنظیم زندگی مردم است تا آرامش یابند و از ستیز بر کالای فرومایه نجات یابند و برای معرفت خداوند و عبادت او و تلاش برای خشنودی‌اش فرصت یافتند. اسلام به گشتن در زمین و خوردن از بهترین‌هایش تشویق می‌کند تا کار پایه‌ی آزمایش و نعمت و ابزار شناخت صاحب نعمت و ادای حق او و سپاسگزاری از او باشد. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ ﴾
(از روزى پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد شهرى است‏ خوش و خدايى آمرزنده)

[سبأ: 15]

2- جهاد اسلام بر ضد دشمنان جهاد مبارک و شریفی است:

در اسلام جهاد و جنگ با دشمن است تا فتنه به پا نشود و دین برای خداوند بماند. هر قانون و توجیه و راهکاری در اسلام آمده فقط به هدف آماده سازی انسان برای بندگی خالصانه‌ی پروردگار می‌باشد تا او را بشناسد و اطاعت کند و او را به یگانگی بپرستد. خداوند می‌فرماید:

﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴾
(و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر اين كه به او وحى كرديم كه خدايى جز من نيست پس مرا بپرستيد)

[انبياء ]

تمام این‌ها به خاطر این است که انسان سزاوار رحمت خداوند در دنیا و آخرت باشد. خداوند می‌فرماید:

﴿ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴾
(كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و براى همين آنان را آفريده است و وعده پروردگارت [چنين] تحقق پذيرفته است [كه] البته جهنم را از جن و انس يكسره پر خواهم كرد)

[هود ]

قرآن کریم به جهاد معنای انسانی شریف و متمایزی بخشیده است و هدف‌های والای به دور از هوا و هوس و اهداف مادی زودگذر و هدف‌های شخصی، نژادی، برتری طلبی در زمین یا زمین گشایی برایش تعیین کرده است تا بهترین امت باشد و اسلام جهاد را ابزاری اصلی برای نهادینه کردن ارزش‌ها و نمونه‌های والا در وجود انسان و حفظ آن قرار داده است.
اسلام نه تنها جهاد را در بالاترین حد وجوب و بیشترین پاداش به خاطر دفاع از وجود یا حفظ ارکان آن قرار داده بلکه توجه فراوانی به آن داده است زیرا آن را تکیه گاه محکمی برای دعوت خود قرارا داده که تلاش دارد رسالت آسمان به زمین را گسترش دهد تا جانشینی انسان را در آن از طریق تمسک به اصول حق و خیر و ارزش‌های عدالت و احسان محقق نماید.
اسلام جهاد را خالص برای خدای تعالی و طلب خشنودی‌اش قرار داده است و خشنودی‌اش تنها زمانی ممکن است که آموزه حاکم شود و نمونه‌های والایش در زمین نمودار گردد تا فتنه‌ای به وجود نیاید و دین برای خداوند باشد. روشن‌ترین دلیل بر صحت این اصول و آن مفاهیم سعادتی است که وجود انسان را پر می‌کند. آن زمان که وی راز وجود و اصل رسالتش را بشناسد و در راه هدف بزرگی که برایش آفریده شده حرکت کند.

3- صحنه‌های بزرگی که به ندرت تکرار می‌شود:

این صحنه را بنگرید... وقتی مردم به سمت کشته‌های خود رفتند. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

(( من رجلٌ ينظر لي ما فعل سعد بن الربيع: أفي الأحياء هو أم في الأموات؟... فذهب رجل من الأنصار فوجده جريحاً في القتلى، وبه رمق، فقال له: إن رسول الله صلى الله عليه وسلم أمرني أن أنظر أفي الأحياء أنت أم في الأموات؟ قال: أنا في الأموات، أبلغ رسول الله صلى الله عليه وسلم عني السلام، وقل له: إن سعد بن الربيع يقول لك: جزاك الله عنا خير ما جزى نبياً عن أمته، وأبلغ قومك السلام، وقل لهم: إن سعد بن الربيع يقول لكم: إنه لا عذر لكم عند الله، إذا خُلص إلى نبيكم، وفيكم عين تطرف.. قال: فلم أبرح حتى مات فجئت رسول الله صلى الله عليه وسلم فأخبرته خبري فبكى حتى أخضل لحيته ))
((آیا در میان شما کسی هست که ما را از سرنوشت سعد بن ربیع آگاه کند و بگوید که او در میان زنده‌ها است یا در میان کشته شدگان؟! شخصی از انصار رفت و او را که آخرین دقایق زندگی‌اش را سپری می‌کرد، در میان مردگان یافت به او گفت: رسول خدا مرا فرستاد تا خبر وضعیت و حال تو را به او برسانم که از زندگانی یا از مردگان؟ پاسخ داد: من دیگر از مردگانم، سلام مرا به رسول خدا صلی الله علیه و سلم برسان و از قول من بگو سعد بن ربیع به شما می‌گوید: «جَزاکَ اللّه عَنّا خَیرَ ماجَزی نَبِیّا عَنْ اُمَّتِهِ»؛ «خداوند تو را از بهترین پاداش‌هایی که بر دیگرپیامبران، در راه هدایت امّتشان خواهد داد، برخوردار نماید.» و نیز سلام مرا به قبیله‌ات برسان و به آنان بگو:سعد بن ربیع به شما می‌گوید: مبادا پیمان شکنی کنید، اگر یک نفر از شما زنده باشد و دشمن به رسول خدا راه پیدا کند، نزد خداوند هیچ عذری نخواهید داشت... گفت: ماندم تا مرد و به سوی رسول الله ذفتم و به ایشان خبر دادم و ایشان گریست تا آن جا که محاسنش خیس شد.))

این چه خوشبختی است که وجود سعد بن ربیع را فرا گرفته بود؟
در پرتو این اصول و آن ارزش‌ها قهرمانی‌های بزرگی وجود دارد که به ندرت مانند آن را در جوامع پشت کرده به برنامه‌ی الهی و غرق در شهوت‌ها می‌توان یفت. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً ﴾
(آنگاه پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوس‌ها پيروى كردند و به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند ديد)

[مريم ]

از جمله‌ی این قهرمانی‌های بزرگ قهرمانی سیدنا جعفر در موته است. وقتی مسلمانان به موته که روستایی در بلندی‌های شام در اردن است؛رسیدند، دیدند که رم صد هزار تن برایشان آماده کرده‌اند و صد هزار دیگر نیز آماده دارند. اما سپاه مسلمانان سه هزار تن بودند. به محض به هم رسیدن دو گروه و در گرفتن آتش جنگ زید بن حارثه رو به دشمن کشته شد و باز نگشت. طولی نکشید که فرمانده‌ی دوم سیدنا جعفر بن ابی طالب بر پشت اسب سرخ رنگ خودش پرید و پرچم را برداشت و به میان لشکریان رم نفوذ کرد درحالی که چنین می‌سرود:

چه خوش است بهشت و رسیدن به آن پاک و سرد است خوردن و نوشیدن آن
روم روم است و عذاب آن به زودی زود کافر و بی اصل و سراسر عیب و کمبود
وقتی به آنان رسیدم سازم تن آنان کبود
* * *

سیدنا جعفر در میان لشکریان دشمن با شمشیر خود می‌گشت و می‌جنگید تا آن که با ضربه‌ای دست راست ایشان قطع گردید و پرچم را با دست چپ خود برداشت. طولی نکشید که ضربه‌ای دیگر به دست چپ ایشان خورد و پرچم را با بازوان و سینه‌اش برداشت. طولی نکشید که ضربه‌ی سوم او را به دو نیم ساخت.
پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر شهادت سیدنا جعفر را شنید. خودش به خانه‌ی جعفر رفت. دید همسرش اسماء خودش را برای پذیرایی با شوهر غایب خود آماده می‌کند. خمیر کرده است و فرزندانش را حمام کرده و آنان و لباسشان را خوشبو نموده است و اسماء گفت:

(( فلما أقبل علينا رسول الله صلى الله عليه وسلم رأيت غلالة من الحزن توشح وجهه الكريم، فسرت المخاوف في نفسي، غير أني لم أشأ أن أسأله عن جعفر مخافة أن أسمع منه ما أكره، فحيى النبي عليه الصلاة والسلام وقال ايتوني بأبناء جعفر، فدعوتهم له، فهبوا نحوه فرحين مزغردين، وأخذوا يتزاحمون عليه، كل يريد أن يستأثر به، فأكب عليهم صلى الله عليه وسلم، وجعل يتشممهم، وعيناه تذرفان من الدمع فقلت: يا رسول الله بأبي أنت وأمي ما يبكيك، أبلغك عن جعفر وصاحبيه شيء؟
قال: نعم لقد استشهدوا هذا اليوم، عند ذلك غاضت البسمة من وجوه الصغار لما سمعوا أمهم تبكي، وتنشج، وجمدوا في أماكنهم كأن على رؤوسهم الطير، أما رسول الله صلى الله عليه وسلم فقد مضى، وهو يكفكف عبراته، ويقول: اللهم اخلف جعفراً في ولده، اللهم اخلف جعفراً في أهله ))

((وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم نزد ما آمد هاله‌ای از اندوه را بر چهره‌ی مبارکشان مشاهده نمودم. ترس در من رخنه کرد. اما من نمی‌خواستم درباره‌ی جعفر از ایشان بپرسم زیرا می‌ترسیدم چیزی بشنوم که نمی‌خواستم. پیامبر سلام نمود و فرمود فرزندان جعفر را بیاورید. آنان را نزد ایشان فرستادم. آنان شاد و خوشحال نزد ایشان دویدند و دور ایشان را گرفتند. هر کس دوست داشت خودش نزد او باشد. رسول الله آنان را در آغوش گرفت و شروع به بوییدن آنان نمود و اشک از چشمان ایشان جاری شده بود. گفتم: پدر و مادرم فدایت شوند چه چیزی شما را به گریه واداشته است. از جعفر و دوستانش خبری به شما را سیده است؟ فرمود: آری. امروز همه به شهادت رسیده‌اند. در آن هنگام کودکان که گریه و زاری مادرشان را شنیدند لبخند از چشمانشان رخت بست. در جای خود خشکیدند گویی پرندگان بر سر آنان نشسته‌اند. اما رسول الله صلی الله علیه وسلم در حالی که اشک‌هایش را پاک می‌کرد، باز گشت. و می‌فرمود: خداوندا جانشین جعفر را در فرزندان و خانواده‌اش باش ))

سپس فرمود:

(( رأيت جعفراً في الجنة له جناحان مضرجان بالدماء، وهو مصبوغ القوادم ))
((جعفر را در بهشت دیدم که دو بال خون لود دارد و پرهایش به خون آمیخته است.))

مسجد الاقصى:

برادران ایمانی در همه جا، این اصول و آن نمونه‌ها و این قهرمانی‌ها را در اختیار برادرانمان در سرزمین‌های اشغالی می‌گذاریم که بیست و چهار ماه از انتفاضه‌ی آنان می‌گذرد و دشمن صهیونیستی در این مدت بر سر‌مین آنان سیطره یافته و ضرباتی را به آنان وارد ساخته است.

1- مسجد الاقصى زیر چنگال صهیونیست‌ها:

امروز مسجد الاقصی، جایگاه پدرتان ابراهیم و عبادتگاه پیامبران گذشته و محل عروج خاتم پیامبران، مورد تجاوز قرار گرفته است. مسجدی که خداوند در آیات طولانی آن را ستوده و در آن کتاب‌های آسمان تلاوت شده و اولین قبله بوده است. دومین مسجد و سومین حرم شریف است. پس از آن دو مسجد مسلمانان بار سفر را به آن جا میبندند. چنان که از محمد صلی الله علیه وسلم روایت است که خداوند پیرامون مسجد الاقصی را با برکت‌های دینی و دنیایی برکت داده است. بنایی که با رفتن به سویش و عروج از آن نماد شخصیت معنوی مسلمانان شده است. این مسجد امروزه مورد تجاوزهای پیاپی قرار گرفته است و حفاری‌هایی در حرم و اطراف آن به بهانه‌ی کاوش و یافتن جسد سیدنا سلیمان ایجاد شده است... این بهانه‌ی بیهوده‌ای بوده که پشت آن هدف‌های خصمانه نهفته بوده است. هدف آن تخریب این مسجد و نابودی آن و پاک کردن این نشان اسلامی بارز از میان نشانه‌ها و مقدسات اسلامی و آلوده کردن صریح حرمت این مکان پاک و مقدس بوده است.

2- مواظب توطئه باشید: (مسجد صخره مسجد الاقصی نیست):

این توطئه‌ای است که بر ضد این مسجد چیده شده است؛ صهیونیست‌ها خواب بنای یک معبد یهودی را بر خرابه‌های آن دیده‌اند بنابراین تلاش می‌کنند مسجد الصخره را مسجدالاقصی معرفی کنند تا مقدمه‌ای برای تخریب آن و ساخت معبد دروغین خود داشته باشند.
مسجد صخره‌ای که سران صهیونیست آن را به عنوان مسجد الاقصی به شکل معمول آن نزد مردم عادی برجسته کرده‌اند مسجد الاقصی نیست و مسجدی است که نام آن در قرآن کریم آمده است. بلکه مسجد الصخره مسجدی است که پیامبر از آن به سمت سدره المنتهی عروج نمودند. جایی که نزدیک شدند و به اندازه‌ی کمان یا کمتر میان آنها فاصله بود. خداوند هر چه خواست به بنده‌اش وحی نمود.
و قرآن کریم مسجد الاقصی را با برکت توصیف نموده تا به صراحت به وظیفه‌ی عرب‌ها در حمل رسالت اسلام و به مسلمانان شرق و غرب به عنوان فرض بر آنان - که خداوند به آن برکت داده است- اشاره نماید که این برکت را حفظ کنند و اگر به آن تجاوز شد باید ابتدا با پروردگارشان آشتی کنند و دوما باید تا می‌توانند نیرویی برای مقابله با دشمن خود آماده کنند که آن را آزاد نمایند و پیرامون آن را نیز از چنگ اشغالگران در آورند. و با آزادسازی آن یاد فاتحان قهرمان آن عمر بن خطاب، و صلاح الدین ایوبی را زنده سازند و آن گاه مسلمانان با یاری خداوند شادمان می‌شوند، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾
(و كيست بيدادگرتر از آن كس كه نگذارد در مساجد خدا نام وى برده شود و در ويرانى آنها بكوشد آنان حق ندارند جز ترسان‏ لرزان در آن [مسجد]ها درآيند در اين دنيا ايشان را خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است.)

[بقره ]

پس خواری و ننگ در دنیا و عذاب دردناک بزرگ در آخرت سزای کسانی است که مانع بیان نام خداوند در مساجد می‌شوند و تلاش می‌کنند آن را نابود سازند. اما کسی که آن را آباد می‌کند، با ساخت آن و با ایمان نورانی‌اش می‌کند این علامت متمایزی بر صحت اسلام و ایمان راستین او است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴾
(مساجد خدا را تنها كسانى آباد مى كنند كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و نماز برپا داشته و زكات داده و جز از خدا نترسيده‏‌اند پس اميد است كه اينان از راه‏يافتگان باشند.)

[توبه ]

3- مسلمانان باید برکت مسجد الاقصی را حفظ کنند:

در مسجد مردم پروردگارشان را می‌شناسند. احکام دین خود را می‌آموزند. روش وبرنامه‌ی عالی را برای عملی کردن این احکام اجرا می‌کنند. در آن انواع نمازها و عبادات به پاداشته می‌شود. بدون مسجد اتحاد مسلمانان از بین می‌رود. هوس‌ها وشهوت‌ها آنان را پراکنده می‌سازد. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم از زمانی به سرزمین مدینه به عنوان نخستین دارالاسلام گام گذاشت با شتاب به ساخت مسجد شتافت تا اولین نقطه و کانون آنان در ساخت یک جامعه ای اسلامی باشد.
روایت شده که تمیم داری یکی از یاران رسول الله قندیل‌ها، روغن و ریسمان‌هایی را از شام به مدینه برد. وقتی به مدینه رسید آن شب، شب جمعه بود. به برده‌اش دستور داد و او ریسمان‌ها را بست و قندیل‌ها را آویزان نمود و در آن روغن ریخت و فیتیله در آن گذاشت. وقتی خورشید غروب کرد به خدمتکارش دستور داد و وی آن ها را روشن نمود. رسول الله به قصد مسجد بیرون آمد و دید که مسجد نورانی و روشن است، فرمود:

(( من فعل هذا؟ ))
((چه کسی این کار را کرده است))

گفتند: تمیم داری ای رسول الله. فرمود:

(( نوّرت الإسلام، نور الله عليك في الدنيا والآخرة، أما لو كانت لي ابنة لزوجتكها ))
((اسلام را تابان نمودی. خداوند تو را در آخرت و دنیا نورانی بدارد. اگر دختری داشتم به عقد تو در می‌آوردم.))

نوفل بن حارث گفته است: ای پیامبر من دختری دارم به نام مغیره هر چه خواهی با او انجام بده و او را به عقدش در آورد.
خطبه‌ی دوم:

شهر قدس:

اکنون شما را به شهر قدس می‌بریم جایی که مسجد الاقصی واقع شده است. عبادتگاه پیامبران گذشته و محل سفر شبانهی خاتم یامبران و از طریق بعد زمانی شما را به روز جمعه بیست وهفتم رجب سال پانصد و هشتاد و سه مصادف با دوم نوامبر سال هزار و صد وهشتاد وهفت میلادی به عقب باز می‌گردانیم.
در چنین روزی شهر قدس توسط مسلمانان با فرماندهی صلاح الدین ایوبی فتح شد و از دست استبدادگران طمعکار آزاد شد. ما می‌بینیم که دل‌ها پر از شادمانی شده است. چهره‌ها شاد است. از زبان‌ها می‌شنویم که لبریز از سپاسگزاری است. پرچم‌ها برافراشته شده است. قندیل‌ها آویزان گشته است. اذان داده می‌شود و قرآن تلاوت می‌گردد و عبادت‌ها و نمازها ادا می‌شود و دعاها ادامه می‌یابد. برکت می‌آید. سختی‌ها می‌رود. اخم و اندوه رخت بسته و جان‌ها آرام یافته و مؤمنان با یاری خداوند خوشحال گشته‌اند.

1- داستان مسجد الاقصی با صلاح الدین:

وارد مسجد الاقصی می‌شویم. مسلمانان در آن جا هستند. صلاح الدین ایوبی و سربازانش بر روی زمین نشسته‌اند. همه یکسان‌اند. امیرشان از دیگران قابل تشخیص نیست. آنان فروتن و آرام‌اند. کسانی که در سرزمین نبرد جنگجویانی بوده‌اند اکنون تبدیل به انسان‌های فروتنی گشته‌اند. گویی پرندگان بر روی سرهایشان نشسته است. در حرم مسجد‌اند. خطیب مسجد محی الدین قرشی قاضی دمشق بر منبر می‌رود. خطبه می‌خواند. اگر بر شنزارهای بیابان خوانده شود به حرکت در می‌آید. تبدیل به جنگجویان می‌شود. اگر سنگ‌های سخت آن را بشنود زندگی در آن‌ها جریان می‌یابد. با این آیه آغاز می‌کند:

﴿ فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾
(پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد و ستايش براى خداوند پروردگار جهانيان است)

[انعام: 45 ]

2- خطبه‌ی صلاح الدین در فتح مسجد الاقصی:

به بندهایی از خطبه‌ی او گوش می‌دهیم:

(( أيها الناس، ابشروا برضوان من الله، الذي هو الغاية القصوى، والدرجة العليا، لما يسّره الله على أيديكم، من استرداد هذه الضالة من الأمة الضالة، وردّها إلى مقرها من الإسلام، بعد ابتذالها في أيدي المعتدين الغاصبين قريباً من مائة عام، وتطهير هذا البيت الذي أذن الله أن يُرفع، ويُذكر فيه اسمه، من رجس الشرك والعدوان.
ثم قال محذراً: إياكم عباد الله أن يستزلكم الشيطان، فيُخيل إليكم أن هذا النصر كان بسيوفكم الحداد، وخيولكم الجياد.. لا والله، وما النصر إلا من عند الله.. فاحذروا عباد الله بعد أن شرَّفكم الله بهذا الفتح الجليل أن تقترفوا كبيرة من مناهيه، انصروا الله ينصركم.. خذوا في حسم الداء وقطع شأفة الأعداء))
((ای مردم مژده بدهید به خشنودی خداوند که هدف نهایی است و بالاترین درجه است که خداوند آن را به دست شما ایجاد نمود. این گمشده‌ی امت گمشده باز ستانده شد و به مکان اصلی اش در اسلام باز گردانده شد. پس از آن که به دست تجاوزگران غاصب نزدیک به صد سال به ابتذال کشانده شده بود و پاکسازی این خانه از پلیدی شیطان ودشمنان که خداوند اجازه داد تا رفعت گیرد و نام او در آن برده شود.
سپس با هشدار گفت: مبادا که شیطان شما را بفریبد. و فکر کنید این پیروزی با شمشیرهای آهنین و اسبان نجیب شما بوده است.. خیر به خدا سوگند پیروزی تنها از جانب خداوند است... پس ای بندگان خدا پس از آن که خداوند شما را با این فتح مشرف نمود مبادا گناهان کبیره انجام دهید. خداوند را یاری کنید تا شما را یاری نماید. در ریشه کن کردن بیماری و از بین بردن دشمنان عزم راسخ داشته باشید.))

3- گواهی غربیان به تمدن و عدالت مسلمانان:

ما از مسجد اقصی بیرون می‌رویم. با یکی از غربیانی برخورد می‌کنیم که شاهد فتح قدس بوده است. او به ما می‌گوید:

((مسلمانان کسی را اذیت نکردند. مالی را غصب نکردند. هیچ تسلیم شونده یا هم پیمانی را به قتل نرساندند. هر کس از ما خواست خارج می‌شد و هر چه می‌خواست با خود می‌برد. هر چه اضافه داشتیم به مسلمانان فروختیم. به بهای واقعی از ما خریدند. ما با آرامش رفت و آمد می‌کردیم. تنها نیکی و جوانمردی از آنان دیدیم. آنان متمدن و بافرهنگ بودند.))

و راست گفته است آن که گفته است:

((تاریخ فاتحان مهربان تری از آنان به خود ندید))

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر